محرم

مذهبي

محرم

محرم  :

ماه مُحَرّم يا محرم‌الحرام نخستين ماه تقويم اسلامي (هجري قمري) و به اعتقاد مسلمانان از جملهٔ ماه‌هاي حرام است. به‌همان‌گونه كه پيش از ظهور اسلام، در دوران جاهليت، جنگ و خونريزي در اين ماه‌ها ممنوع بود، محمد نيز همان را تأييد كرد.محرم نخستين ماه از ماه‌هاي دوازده گانه قمري و يكي از ماه‌هاي حرام است كه در دوران جاهليت و نيز در اسلام، جنگ در آن تحريم شده بود.

شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمري داراي نماز و آداب خاصي است كه در كتاب مفاتيح الجنان بيان شده است.محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداري شيعيان در قتل حسين بن علي است.

حوادث و وقايع فراواني در ماه محرم رخ داده است كه در زير به برخي از آنها اشاره مي‌شويم:

غزوه ذات الرقاع، فتح خيبر، ازدواج فاطمه و علي، ورود علي به اسلام ، نبرد كربلا – تاسوعا و عاشورا و قتل حسين و اسارت خاندان حسين به كوفه و شام.

همچنين نقل است كه به خلافت رسيدن عثمان، قتل محمد امين برادر مأمون عباسي، قتل جعفر برمكي و انقراض خاندان برمكي و دولت برمكيان، واقعه هولاكو و مستعصم و انقراض دولت بني عباس در اين ماه بوده است.

عروج ادريس به آسمان، استجابت دعاي زكريا ، عبور موسي از دريا و غرق شدن فرعونيان در نيل و عذاب اصحاب فيل نيز در ماه محرم رخ داده است.

حسين بن علي بن ابي‌طالب (۳ شعبان ۴ هجري قمري در مدينه — ۱۰ محرم ۶۱ در كربلا) امام سوم شيعيان است. او با كنيه‌اش ابوعبدالله نيز شناخته مي‌شود. او فرزند علي بن ابي طالب و فاطمه و نوهٔ محمد بن عبدالله، پيامبر اسلام است. سجاد، چهارمين امام شيعيان فرزند وي است. او در روز عاشورا در نبرد كربلا كشته شد و به همين دليل شيعيان او را سيدالشهداء مي‌نامند. اكثر مسلمانان حسين را به علت نوهٔ محمد بودن و اين عقيده كه وي خود را در راه حق قرباني كرده، گرامي مي شمارند.
حسين هفت سال اول عمرش را با محمد پدربزرگش گذراند. رواياتي از علاقه محمد نسبت به وي و برادرش حسن مجتبي نقل شده‌است؛ مانند: «حسن و حسين سيد جوانان اهل بهشت اند». مهمترين واقعه دوران كودكي حسين رويداد مباهله و اينكه اين دو نفر مصداق كلمه «ابناءَنا» در آيه مباهله گرديدند است. در جواني، در فتح طبرستان و دفاع از خانهٔ عثمان شركت داشت. در دوران خلافت علي، حسين در ركاب پدرش بود و در جنگ‌هاي او شركت داشت. حسين جزو كساني از پيروان علي بود كه معاويه علي و آنان را در ملاء عام لعنت مي‌كرد. در دوران برادرش حسن، به پيمان صلح او با معاويه پايبند ماند و اقدامي عليه وي انجام نداد. در زمان حكومت معاويه دو عمل مهم از او در منابع تاريخي ثبت شده‌است: يكي هنگامي كه در مقابل چندي از بزرگان بني اميه در مورد حق مالكيت خود بر يك سري زمين‌ها ايستاد و ديگر آنكه از تقاضاي معاويه براي پذيرش يزيد بعنوان وليعهد معاويه با اين ديدگاه كه تعيين وليعهد بدعتي است در اسلام سرباز زد.
بلافاصله پس از مرگ معاويه در سال ۶۰ هجري به فرمان يزيد حاكم مدينه حسين را به قصر حكومتي فرا خواند تا آنان را مجبور به بيعت با يزيد كند. اما حسين با يزيد بيعت نكرد و به همراه خانواده‌اش به مكه گريخت و چهار ماه در آنجا ماند. اهالي كوفه كه اكثراً شيعه بودند از مرگ معاويه خوشحال شده و به حسين نامه نوشتند و گفتند كه ديگر حكومت بني‌اميه را تحمل نخواهند كرد. حسين نيز صلاح را آن ديد كه پسرعمويش مسلم بن عقيل را به آنجا فرستاده تا شرايط آنجا را بررسي كند. مردم كوفه به سرعت با مسلم بيعت نموده و حتي مسلم به منبر مسجد كوفه رفت و در آنجا مردم را مديريت نمود. اين ناآرامي‌ها به يزيد گزارش داده شد و او عبيدالله بن زياد را حاكم كوفه كرد و به او فرمان داد تا سريعاً به كوفه رفته و آشوب‌ها را بخواباند. عبيدالله بن زياد اقدامات شديدي در برخورد با هواداران حسين انجام داد كه آنان را وحشت زده كرد و مسلم را، در حالي كه نامه‌اي خوشبينانه از بيعت كوفيان به حسين فرستاده بود، گردن زد. حسين كه از وقايع كوفه خبر نداشت، برخلاف اصرارهاي دوستانش در تاريخ ۸ يا ۱۰ ذي الحجه ۶۰ آماده عزيمت به سمت كوفه گرديد.
عبيدالله بن زياد سربازانش را در جاي جاي مسير حجاز تا كوفه گماشته بود و به هيچ كس اجازه نمي‌داد كه از محدوده قلمروهاي مسدود شده خارج شود يا به قلمرويي ديگر وارد گردد. حسين در ميانه راه دريافت كه قاصدش كه به كوفه فرستاده شده بود كشته شده‌است و از يارانش خواست كه اگر خواستند مي‌توانند از كاروان جدا شوند اما كساني كه از حجاز با وي بودند وي را ترك نكردند. در ميانهٔ راه، سواراني به سركردگي حر بن يزيد رياحي كاروان را متوقف نمود؛ او فرمان داشت كه حسين و همراهانش را بدون جنگ پيش ابن زياد ببرد اما حسين پيشنهاد حر را نپذيرفت و در منطقه‌اي به نام كربلا از توابع نينوا خيمه زد. در روز سوم ماه محرم، لشكري ۴۰۰۰ نفري به سركردگي عمر بن سعد بن ابي وقاص به منطقه وارد شد. عمر بن سعد به عنوان فرزند يكي از صحابيون محمد، تمايلي به جنگيدن با حسين نداشت اما عبيدالله به او وعدهٔ حكومت ري را داد لذا عمر از او اطاعت كرد و از ترس توبيخ و تنبيه ابن زياد پيشنهاد صلح حسين را نپذيرفت؛ اگرچه در مورد پيشنهاد صلح از طرف حسين در منابع اوليه اختلاف وجود دارد.
صبح روز دهم محرم، حسين لشكريانش را كه ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پياده بودند را آماده كرد. حسين سوار بر اسب خطابه‌اي را به لشكريان ابن سعد ايراد كرد و مقامش را براي آنان شرح داد. اما دوباره به وي گفته شد كه اول از همه بايد تسليم يزيد گردد و حسين در پاسخ گفت كه هيچگاه خودش را همانند يك برده تسليم نمي‌كند. جنگ شروع شد در يك حمله، سپاهيان ابن زياد، خيمه‌هاي حسين را آتش زدند.. بعد از ظهر، سپاهيان حسين، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. سربازان حسين پيش رويش كشته مي‌شدند و كشتار هاشميان كه تا به حال راهشان براي ترك ميدان جنگ باز بود نيز شروع گرديد. از ياران حسين، ۳ يا ۴ تن بيشتر نمانده بودند كه حسين به سپاهيان ابن زياد حمله برد. حسين شجاعانه مي‌جنگيد و يعقوبي و چند منبع شيعي ديگر مي‌گويند كه دهها تن را كشت. سرانجام حسين از ناحيه سر و بازو آسيب ديده و بر صورت به زمين افتاد و سنان بن انس نخعي بعد از اينكه ضربتي ديگر به حسين زد، سر وي را از بدن جدا نمود. نبرد به پايان رسيد و سربازان ابن زياد رو به غارت آوردند. بعد از اينكه ابن سعد محل جنگ را ترك كرد، اسديان روستاي القاظريه بدن حسين را به همراه ديگر كشتگان، در همان محل وقوع كشتار دفن نمودند. سر حسين به همراه سر ديگر هاشميان به كوفه و دمشق برده شد.
شيعيان در سالگرد واقعهٔ كربلا مراسم سوگواري بر‌گزار مي‌كنند اما تاثير واقعهٔ كربلا بر وجدان و ضمير ديني مسلمانان بسيار عميق و فراتر از يادبود آن توسط شيعيان بوده است. مسلماً حسين تنها يك شورشي خودسر نبود كه جان خود و خانواده‌اش را به خاطر آرزوهاي شخصي فدا كند؛ او كسي بود كه از شكستن پيمان صلح با معاويه سرباز زد ولي حاضر به بيعت با يزيد به دليل تعارض با پيمان‌شان نشد. او همانند پدرش قاطعانه معتقد بود كه اهل‌بيت از جانب خدا براي حكومت بر امت محمد انتخاب شده‌اند و با رسيدن نامه‌هاي كوفيان، بر خلاف توصيهٔ دوست‌دارانش، احساس وظيفه براي رهبري كرد. در درازمدت، كشتار وحشيانه در كربلا مثالي براي وحشيگري امويان شد و الهام‌بخش حركت‌هاي بعدي شيعيان شد.
كنيه حسين در تمام منابع ابوعبدالله آمده اما در نزد خواص لقب ابوعلي را نيز داشته است. حسين بسياري القاب دارد كه با القاب حسن يكي است. حسين القاب خاصي مانند زكي، طيب، وفيّ، سيد، مبارك، نافع، الدليل علي ذات‌اللّه، رشيد، و التابع لمرضاةاللّه داشته است. ابن طلحه مشهورترين لقب حسين را زكي و مهمترين آنان را سيد شباب أهل‌الجنه مي داند. در برخي احاديث منسوب به امامان شيعه، حسين با لقب شهيد يا سيدالشهداء ياد مي شده است. در برخي متون ادبي و تاريخي قرن چهارم هجري و پس از آن، با وجود اينكه وي خلافتي نداشته است، از وي با لقب اميرالمؤمنين ياد مي‌گردد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد